آنگاه که مومنی مسلمان از به خاک سپردن ابر مرد حماسه سرای ما، در گورستان مسلمین به جرم اینکه از گبرکان سخن رانده جلوگیری نمود، ندانسته خادم این بزرگ مرد بوده، بدین گونه که وی را از دیگران ناویژه جدا نموده و جایگاهی ویژه و در خور این مرد بزرگ بدو بخشیده.
کار جاودانه ی فردوسی در بخش (سخن از ایران و ایرانی) بسیار شایسته است. چرا که فردوسی با آفریدن شاهنامه ی همیشه جاوید
خود، نه تنها زبان ، بلکه همه ی نشانهای تبار (اسناد اصالت) ایرانی را جاودانگی
بخشید. او خود نیز بربزرگی و شکوه آن آگاه بوده است.
پدر
فردوسی دهقان بود
که در آن زمان به چم(معنی) ایرانیتبار و دارنده ده بوده است (ریاحی ۱۳۸۰، ص۷۲) و میتوان از آن اینگونه
برداشت کرد که زندگی کم و بیش آسودهای داشته است از این رو گمان میرود که وی از
آموزش درخوری بهره مند بوده وبر پایه دیدهها میتوان از شاهنامه اینگونه برداشت
کرد که او جدا از زبان فارسی
دری به زبان عربی و پهلوی و فلسفه یونانی نیز آشنایی داشته است.
وی
به علت نیازهای زمانی و جو اختناق حاکم در زمان خود، زبان کنایه و اسطوره ای را
انتخاب کرده است ؛ در حالی که محتوای مورد بحث او مسائل جاری زمان است ، فردوسی از
معدود افرادی است که توان به تصویر کشیدن جنایات قدرت سیاسی زمان خویش را داشته
است ،انگیزه فردوسی از آفریدن شاهنامه مبارزه با استعمار و استثمار سیاسی ،
اقتصادی و فرهنگی خلفای عباسی و سلطه امیران ترک بود
اهمیت
شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود ، شاهنامه تبارنامه ای
است که بیت بیت و حرف حرف آن ریشه در بن آرزوها و خواسته های همگانی، ملتی کهن
دارد.
فردوسی
بدون تعصب تمام خصایل قهرمانانش حتی دشمنان ایران عزیزش را بد و خوب به نمایش
میگذارد و در 1000 سال پیش به شخصیت خاکستری معتقد بوده است چیزی که امروز در داستانها
و نمایشنامه ها و فیلمنامه ها به آن می پردازند.
یک نکته: آموزش برخوانی (نقالی) در وبلاگ شماره دو گروه نقالی مدرن به نشانی زیر:
Telegram: Saghi
Aghili/+1-647-899-0031
Instagram: Saghi Aghili