توله سگ با خري به يك خانه/ صرف كردند عمر رندانه
آن سگ كوچك ظريف زرنگ/ بود از توله هاي شهرفرنگ
صاحب خانه وقت شام ونهار / در سر صفره بود با سگ يار
روزها گوشت ،شب پلو مي داد/ خودنخورده به سگ چلو مي داد
كك از پشمهاش مي جستند/ بدنش را به آب مي شستند
خر چو آن ناز و مهرباني ديد/ بهر وي امر مشتبه گرديد
پيش خودگفت من كيم سگ كيست/ توله سگ هيچ بهترازخرنيست
امشب از پشت در نگاه كنم/ تا مگر رفع اشتباه كنم
هرچه سگ كرد مي كنم من هم/ حاضرم بهر رقص كردن هم
همه کارهای سخت و من انجام می دم، ارباب رو سواری می دم به هرکجا بخواد، گندمو می برم آسیاب و آرد شده بر می گردونم، زمیناشو شخم می زنم و به نون خشک و علفی راضی ام، روشنه که من بهتر از اونم، آره بابا اونوقت دیگه سگه باید جاشو با من عوص کنه بیاد تو طویله و من برم خونه و همه اش ناز و نوازش و پرستاری از من. به هر روی خر داستان ما با این اندیشه های منطقی اش به کار روزانه اش پرداخت، تا شب هنگام که صاحبش رهایش کرد و به خانه اش شد، خر هم آهسته آهسته رفت پشت پنجره به کشف کارهای توله سگ. ارباب وارد،
رفت خر محرمانه در پس در/ به سگ و صاحبش نمود نظر
ديد تا كرد صاحبش آواز/ توله از جا پريد با تك و تاز
بر سر و پاي صاحبش افتاد/ زود دستي گرفت و دستي داد
توله سگ دوید و دمپایی های صاحبش رو آورد و شروع کرد به لیسیدن سر و صورت مرد
خر بگفتا كار توله را ديدم/ شيوه اش را تمام فهميدم
امشب اندر تويله دست دهم/ دست وقتي كه هست دهم
صاحب خانه چون كه وقت سحر/ كاه و جو برد در طويله خر
صاحب خونه با بغلی از کاه و جو، با یه پاش در طویله رو باز کرد، غژژژژژژ، چشمان خر از شوق برقی زد، آماده برای خوش رقصی، همینکه صاحبش نزدیک شد، روی دوپا بلند شد
خر ز جا جست با خيال ادب/ تا دهد دست در كمال ادب
بلكه مانند سگ عزيز شود/ شسته و رفته و تميز شود
دست خود را به روي شانه مرد/ آنچنان زد كه شانه آمد درد
با دو سم دست چنان بر شانه ی مرد کوفت که صاجبش از شدت درد نعره ای کشید و کاه و یونجه به هوا پرتاب و خودش بر زمین ولو
بر زمين خورد مرد بيچاره/ شد کلاه و جامه ی او پاره
مرد روی زمین افتاده و حالا خره دو دستشو گذاشته رو سینه ی مرد و به تقلید از توله سگ شروع کرد به لیسیدن صورت صاحبخانه، مرد خشمگین، خون خونش رو می خورد به هر زحمتی بود خودشو از زیر دست و پای خرِ خر بیرون کشید
صاحب خانه طاقتش شد طاق/ بكشيد از كمر برون شلاق
چند شلاق بر سر خر زد/ گوش خر را گرفت و نشتر زد
خر بيفتاد و هوشش از سر شد/ گفت تقصير از من خر شد
دست دادن كجا و خر به كجا/ مفت خور تا كه مفتخور به كجا
چونكه من حد خود نفهميدم/ در طويله جزاي خود ديدم
نره خر كار ديگري دارد/ توله اطوار ديگري دارد
پاي از حد برون چو بنهادم/ زير چوب وشكنجه افتادم
گر نخواهي تو صدمه و آزار/ همچوخر پا ز حد برون مگذار
No comments:
Post a Comment